آموزش اصطلاحات فارکس

ورود به بازار فارکس بدون آشنایی با مفاهیم و اصطلاحات کلیدی آن، گامی پر ریسک است که می تواند منجر به زیان های مالی شود. این مقاله به عنوان یک مرجع جامع و کاربردی، به شما کمک می کند تا تمامی اصطلاحات رایج این بازار را از پایه تا پیشرفته درک کنید و با دانش کافی، معاملات آگاهانه ای انجام دهید. این راهنما نه تنها برای معامله گران تازه کار و مبتدی که به دنبال درک اولیه بازار هستند مفید است، بلکه برای تریدرهای با تجربه متوسط و حرفه ای نیز که قصد تکمیل و به روزرسانی دانش خود را دارند، اطلاعات ارزشمندی ارائه می دهد. به طور ویژه، با توجه به شرایط خاص بازار ایران، به اصطلاحات مرتبط با انواع بروکرها و مدیریت ریسک توجه ویژه ای شده است.

اصطلاحات پایه و اولیه فارکس: الفبای ورود به بازار

پیش از ورود به دنیای پیچیده معاملات فارکس، درک مفاهیم بنیادی آن از اهمیت بالایی برخوردار است. این اصطلاحات، پایه و اساس زبان مشترک در این بازار را تشکیل می دهند و عدم تسلط بر آن ها می تواند منجر به سردرگمی و تصمیم گیری های نادرست شود. در این بخش، به معرفی مهم ترین اصطلاحات اولیه فارکس می پردازیم که هر معامله گر باید با آن ها آشنا باشد.

فارکس (Forex / FX)

فارکس، مخفف Foreign Exchange، بزرگترین و نقدشونده ترین بازار مالی جهان است که در آن ارزهای مختلف کشورها با یکدیگر مبادله می شوند. این بازار یک بازار فرابورس (OTC) است و به صورت ۲۴ ساعته در پنج روز هفته فعالیت می کند، که این ویژگی آن را از بازارهای سنتی سهام متمایز می سازد. هدف اصلی در فارکس، کسب سود از نوسانات نرخ برابری ارزها است.

جفت ارز (Currency Pair)

در بازار فارکس، ارزها به صورت جفت معامله می شوند. هر جفت ارز از دو بخش تشکیل شده است: ارز پایه (Base Currency) و ارز متقابل (Quote Currency). ارز پایه، اولین ارز در جفت است و ارز متقابل، ارز دوم. قیمت جفت ارز نشان می دهد که برای خرید یک واحد از ارز پایه، چه مقدار از ارز متقابل باید پرداخت شود. به عنوان مثال، در جفت ارز EUR/USD، یورو ارز پایه و دلار آمریکا ارز متقابل است و قیمت ۱.۱۰ به معنای ۱.۱۰ دلار در ازای هر یورو است.

• جفت ارزهای اصلی (Majors): جفت ارزهایی که یک طرف آن ها دلار آمریکا (USD) باشد، مانند EUR/USD، GBP/USD، USD/JPY. این جفت ها بیشترین حجم معاملات را دارند.
• جفت ارزهای فرعی (Minors / Crosses): جفت ارزهایی که دلار آمریکا در آن ها حضور ندارد، مانند EUR/GBP، GBP/JPY.
• جفت ارزهای عجیب (Exotics): جفت ارزهایی که شامل ارزهای کشورهای در حال توسعه یا با حجم معاملاتی کمتر هستند، مانند USD/TRY (دلار آمریکا/لیر ترکیه).

پیپ (Pip)

پیپ، کوچکترین واحد تغییر قیمت در بازار فارکس است و مخفف Price Interest Point می باشد. برای اکثر جفت ارزها، پیپ چهارمین رقم اعشار قیمت است (به عنوان مثال، در ۱.۲۳۴۵، رقم ۵ یک پیپ است). در جفت ارزهایی که ین ژاپن (JPY) در آن ها حضور دارد، پیپ دومین رقم اعشار است (مثلاً در ۱۲۳.۴۵، رقم ۵ یک پیپ است). درک پیپ برای محاسبه سود و زیان حیاتی است.

• پیپت (Pipette): یک واحد کوچک تر از پیپ است و برابر با یک دهم پیپ است. در جفت ارزهای با چهار رقم اعشار، پیپت رقم پنجم اعشار را نشان می دهد.
• پیپ ولیو (Pip Value): ارزش پولی هر پیپ را مشخص می کند. این ارزش به حجم معامله (لات)، جفت ارز و ارز حساب معاملاتی شما بستگی دارد. برای مثال، در یک لات استاندارد EUR/USD، هر پیپ تقریباً ۱۰ دلار ارزش دارد.

لات (Lot)

لات، واحد اندازه گیری حجم معاملات در بازار فارکس است. هر لات استاندارد برابر با ۱۰۰,۰۰۰ واحد از ارز پایه است. برای معامله گران خرد، انواع کوچکتری از لات نیز وجود دارد:

• استاندارد لات (Standard Lot): ۱۰۰,۰۰۰ واحد ارز پایه
• مینی لات (Mini Lot): ۱۰,۰۰۰ واحد ارز پایه
• میکرو لات (Micro Lot): ۱,۰۰۰ واحد ارز پایه
• نانو لات (Nano Lot): ۱۰۰ واحد ارز پایه

انتخاب حجم مناسب معامله، یکی از ارکان اصلی مدیریت سرمایه و ریسک در فارکس است.

اسپرد (Spread)

اسپرد، تفاوت بین قیمت خرید (Ask) و قیمت فروش (Bid) یک جفت ارز است. این تفاوت، هزینه اصلی معامله گری و منبع درآمد بروکر محسوب می شود. زمانی که یک معامله را باز می کنید، بلافاصله به اندازه اسپرد در ضرر هستید. اسپردهای کمتر به معنای هزینه های معاملاتی پایین تر است.

• اسپرد ثابت (Fixed Spread): بروکر در هر شرایطی اسپرد مشخصی را ارائه می دهد.
• اسپرد شناور (Floating Spread): اسپرد بسته به شرایط بازار (نقدینگی، نوسانات) متغیر است و ممکن است در زمان اخبار مهم افزایش یابد.

اهرم/لوریج (Leverage)

اهرم، ابزاری است که بروکر در اختیار معامله گر قرار می دهد تا بتواند با سرمایه کم، حجم های معاملاتی بسیار بزرگتری را کنترل کند. برای مثال، اهرم ۱:۱۰۰ به این معناست که با ۱۰۰۰ دلار سرمایه، می توانید تا ۱۰۰,۰۰۰ دلار معامله کنید. اهرم می تواند سود شما را به شدت افزایش دهد، اما در عین حال ریسک زیان را نیز به طور تصاعدی بالا می برد. استفاده از اهرم بالا بدون مدیریت ریسک مناسب، یکی از دلایل اصلی از دست رفتن سرمایه معامله گران تازه کار است.

Buy (خرید) و Sell (فروش)

در بازار فارکس، شما می توانید هم از صعود قیمت و هم از نزول آن سود کسب کنید.

• Buy (خرید/لانگ): به معنای خرید ارز پایه در یک جفت ارز و انتظار افزایش قیمت آن نسبت به ارز متقابل است.
• Sell (فروش/شورت): به معنای فروش ارز پایه و انتظار کاهش قیمت آن نسبت به ارز متقابل است.

بازار دو طرفه (Two-Way Market)

ماهیت بازار دو طرفه به معامله گران امکان می دهد تا هم در روند صعودی (با خرید) و هم در روند نزولی (با فروش) از نوسانات قیمت سود کسب کنند. این ویژگی، فارکس را از بازارهایی که فقط با خرید می توان سود برد (مانند بازار سهام سنتی) متمایز می کند.

CFD (Contract for Difference)

CFD یا قرارداد مابه التفاوت، یک توافق بین خریدار و فروشنده است که در آن، طرفین توافق می کنند تفاوت قیمت یک دارایی از زمان باز کردن قرارداد تا زمان بستن آن را به یکدیگر پرداخت کنند. در معاملات فارکس، شما دارایی فیزیکی (مانند یورو یا طلا) را خریداری نمی کنید، بلکه بر روی نوسانات قیمت آن شرط بندی می کنید. این قراردادها امکان معامله با اهرم را فراهم می کنند و نیاز به مالکیت دارایی فیزیکی را از بین می برند.

اصطلاحات مربوط به بروکرها و انواع حساب ها (با تاکید بر بازار ایران)

انتخاب بروکر مناسب، یکی از مهم ترین تصمیمات هر معامله گر در بازار فارکس است، به ویژه برای کاربران ایرانی که با محدودیت ها و چالش های خاصی روبه رو هستند. درک انواع بروکرها و حساب های معاملاتی، به شما کمک می کند تا انتخاب آگاهانه تری داشته باشید و از خطرات احتمالی جلوگیری کنید.

بروکر (Broker)

بروکر، واسطه ای است که معامله گران را به بازار فارکس متصل می کند. بروکرها مسئولیت اجرای سفارش ها، نگهداری حساب های مشتریان و ارائه پلتفرم معاملاتی را بر عهده دارند.

انواع بروکرها و مدل های اجرایی

مدل اجرایی یک بروکر، نحوه پردازش سفارشات مشتریان را مشخص می کند و تاثیر مستقیمی بر کیفیت و شفافیت معاملات دارد:

بروکر مارکت میکر (Market Maker Broker)

بروکر مارکت میکر، خود نقش بازارساز را ایفا می کند. به این معنا که وقتی شما سفارشی را ثبت می کنید، بروکر خود طرف مقابل معامله شما قرار می گیرد و سفارش شما را به بازار واقعی نمی فرستد. مزیت این بروکرها، ارائه اسپردهای ثابت و سهولت در ورود برای مبتدیان است. با این حال، تضاد منافع احتمالی میان بروکر و معامله گر (زیرا سود شما ممکن است به معنای زیان بروکر باشد) و احتمال دستکاری قیمت یا ریکوت، از معایب جدی این مدل است. برای کاربران ایرانی، انتخاب بروکر مارکت میکر نیازمند احتیاط فراوان است، زیرا در نبود نهادهای نظارتی قوی، ریسک تقلب و دستکاری افزایش می یابد.

انتخاب بروکر مناسب، به ویژه در بازار ایران، از اهمیت حیاتی برخوردار است. بروکرهای مارکت میکر می توانند پتانسیل تضاد منافع را افزایش دهند، لذا تحقیق و انتخاب دقیق، ضروری است.

بروکر مارکت ریل (Real Market Broker)

بروکر مارکت ریل، واسطه ای است که سفارشات مشتریان را مستقیماً به بازار واقعی و تامین کنندگان نقدینگی (بانک ها و موسسات بزرگ) ارسال می کند. این مدل بروکرها تضاد منافع با معامله گر ندارند، زیرا درآمد آن ها از طریق کمیسیون یا اسپرد (نه از ضرر شما) تامین می شود. شفافیت بالاتر، سرعت اجرای سفارش بیشتر و کاهش ریکوت و اسلیپیج، از مزایای اصلی این نوع بروکرها است.

بروکر A-Book (مدل اجرای مستقیم)

بروکر A-Book، سفارشات مشتریان را مستقیماً و بدون هیچ گونه دخالتی به بازار بین بانکی یا تامین کنندگان نقدینگی ارسال می کند. در این مدل، بروکر هیچ تضاد منافعی با معامله گر ندارد و تنها به عنوان یک واسطه عمل می کند. شفافیت و سرعت بالای اجرا از ویژگی های برجسته این بروکرها است.

بروکر B-Book (مدل میز معاملاتی)

بروکر B-Book، خود طرف مقابل معامله مشتری قرار می گیرد و سفارشات را به صورت داخلی مدیریت می کند. این بدان معناست که سفارشات شما وارد بازار واقعی نمی شوند. این مدل می تواند منجر به تضاد منافع، ریکوت و اسلیپیج های بیشتر شود. بسیاری از بروکرهایی که به کاربران تازه کار خدمات می دهند، از این مدل استفاده می کنند.

ویژگی	بروکر A-Book	بروکر B-Book
نحوه اجرا	ارسال مستقیم به بازار/تامین کنندگان نقدینگی	مدیریت داخلی، بروکر طرف معامله است
تضاد منافع	وجود ندارد	وجود دارد
شفافیت	بالا	متوسط تا پایین
اسپرد	پایین (اغلب با کمیسیون)	اغلب ثابت و کمی بالاتر

انواع حساب ها در بروکرها

حساب ECN (Electronic Communication Network)

حساب ECN به معامله گران امکان دسترسی مستقیم به شبکه ارتباط الکترونیکی تامین کنندگان نقدینگی را می دهد. این حساب ها با اسپردهای بسیار پایین (گاهی صفر) و دریافت کمیسیون جداگانه همراه هستند. مزیت اصلی آن ها شفافیت کامل، سرعت بالای اجرا و دسترسی به عمق بازار است.

حساب STP (Straight Through Processing)

حساب STP نیز سفارشات را مستقیماً به تامین کنندگان نقدینگی ارسال می کند، اما برخلاف ECN، اطلاعات عمق بازار را نمایش نمی دهد. این حساب ها معمولاً اسپرد رقابتی و شناور دارند و اغلب بدون کمیسیون جداگانه هستند. STP تعادلی میان شفافیت و سادگی ارائه می دهد.

ویژگی	حساب ECN	حساب STP
دسترسی به بازار	مستقیم به شبکه های متعدد نقدینگی	مستقیم به تامین کنندگان نقدینگی منتخب بروکر
اسپرد	بسیار پایین (با کمیسیون)	رقابتی و شناور (بدون کمیسیون)
شفافیت عمق بازار	بله	خیر
مناسب برای	حرفه ای ها، اسکالپرها	متوسط تا حرفه ای، اسکالپرها

حساب سنتی (CENT Account)

حساب سنتی، واحد پولی خود را به جای دلار، سنت در نظر می گیرد (هر دلار = ۱۰۰ سنت). این حساب برای معامله گران تازه کار و کسانی که می خواهند با ریسک مالی بسیار پایین (مثلاً ۱۰ دلار واقعی معادل ۱۰۰۰ سنت در حساب) تمرین کنند، بسیار مناسب است. این حساب به شما اجازه می دهد تا با حجم های واقعی و روانشناسی بازار آشنا شوید، بدون اینکه سرمایه زیادی در خطر باشد.

حساب دمو (Demo Account)

حساب دمو یا آزمایشی، امکان معامله با پول مجازی را در شرایط واقعی بازار فراهم می کند. این حساب ها برای تمرین، تست استراتژی ها و آشنایی با پلتفرم معاملاتی بدون هیچ گونه ریسک مالی، ابزاری ضروری هستند.

حساب پم (PAMM Account)

حساب PAMM (Percentage Allocation Management Module) به سرمایه گذاران امکان می دهد تا سرمایه خود را به معامله گران حرفه ای بسپارند تا آن ها به نمایندگی از سرمایه گذار معامله کنند. سود و زیان بر اساس درصدی از سرمایه هر فرد بین سرمایه گذاران تقسیم می شود. این حساب ها برای کسانی که زمان یا دانش کافی برای معامله گری ندارند، مناسب است، اما همواره ریسک از دست دادن سرمایه وجود دارد.

ریکوت (Requote)

ریکوت، زمانی اتفاق می افتد که شما سفارشی را با قیمتی مشخص ثبت می کنید، اما تا لحظه اجرای آن، قیمت تغییر می کند و بروکر قیمت جدیدی را به شما پیشنهاد می دهد. این اتفاق بیشتر در بروکرهای مارکت میکر یا در زمان نوسانات شدید بازار رخ می دهد و می تواند باعث تأخیر در اجرای معامله یا از دست دادن قیمت مطلوب شود.

اسلیپیج (Slippage)

اسلیپیج، به تفاوت بین قیمت مورد انتظار شما برای اجرای سفارش و قیمت واقعی که سفارش شما در آن اجرا می شود، گفته می شود. این پدیده معمولاً در شرایط نوسان شدید بازار، اخبار مهم اقتصادی یا کمبود نقدینگی رخ می دهد و می تواند در هر دو جهت (به نفع یا به ضرر معامله گر) اتفاق بیفتد.

شادو سازی بروکر (Broker Shadowing)

شادو سازی بروکر به اقداماتی اشاره دارد که برخی بروکرها برای پنهان کردن یا دستکاری اطلاعات اجرای سفارش ها و قیمت ها انجام می دهند. این می تواند شامل تاخیر عمدی در اجرای سفارش، ریکوت های مکرر یا ارائه قیمت های غیرواقعی باشد که همگی به ضرر معامله گر تمام می شوند. شناخت این پدیده برای انتخاب بروکر معتبر بسیار حیاتی است.

کمیسیون (Commission)

کمیسیون، هزینه ای است که بروکر برای اجرای هر معامله از معامله گر دریافت می کند. این هزینه علاوه بر اسپرد، یکی دیگر از منابع درآمد بروکرها، به ویژه در حساب های ECN با اسپردهای پایین، محسوب می شود.

اصطلاحات مربوط به مدیریت ریسک و سرمایه

مدیریت ریسک و سرمایه، نه تنها بخش مهمی از معامله گری حرفه ای است، بلکه ستون فقرات پایداری در بازارهای مالی به شمار می رود. بدون درک و به کارگیری صحیح این مفاهیم، حتی بهترین تحلیل ها و استراتژی ها نیز می توانند منجر به از دست رفتن سرمایه شوند.

مدیریت ریسک (Risk Management)

مدیریت ریسک، مجموعه اصول و روش هایی است که برای شناسایی، ارزیابی و کنترل ضررهای احتمالی در معاملات فارکس به کار می رود. هدف نهایی مدیریت ریسک، حفظ سرمایه و اطمینان از بقای بلندمدت معامله گر در بازار است. این شامل تعیین حد ضرر، مدیریت حجم معاملات و اجتناب از ریسک های غیرضروری است.

مدیریت سرمایه (Capital Management)

مدیریت سرمایه، به تخصیص هوشمندانه و بهینه سرمایه در معاملات اشاره دارد. این مفهوم شامل تصمیم گیری در مورد میزان سرمایه ای که در هر معامله درگیر می شود و حداکثر درصدی از سرمایه که می توانید در یک بازه زمانی مشخص ریسک کنید، می باشد. مدیریت صحیح سرمایه، تضمین کننده این است که شما با یک یا چند معامله ناموفق، تمام سرمایه خود را از دست ندهید.

حد ضرر (Stop Loss / SL)

حد ضرر، دستوری است که معامله گر برای محدود کردن ضرر احتمالی خود در یک معامله، تعیین می کند. با فعال شدن این دستور، معامله به صورت خودکار در قیمتی مشخص بسته می شود. استفاده از حد ضرر، ابزاری حیاتی برای حفظ سرمایه و جلوگیری از زیان های سنگین است. تعیین صحیح حد ضرر، نیازمند دانش تحلیل تکنیکال و درک سطوح حمایت و مقاومت است.

حد سود (Take Profit / TP)

حد سود، دستوری است که معامله گر برای بستن خودکار معامله در یک سطح سود مشخص، تعیین می کند. این دستور اطمینان می دهد که سودهای حاصله، پیش از برگشت احتمالی بازار، تثبیت شوند. تعیین حد سود نیز مانند حد ضرر، باید بر اساس تحلیل های منطقی و اهداف قیمتی صورت گیرد.

ریسک به ریوارد (Risk-to-Reward Ratio)

ریسک به ریوارد، نسبت پتانسیل سود به پتانسیل ضرر در یک معامله را نشان می دهد. مثلاً، نسبت ۱:۲ به این معناست که برای هر یک واحد ریسک، دو واحد پتانسیل سود وجود دارد. معامله گران حرفه ای همواره به دنبال معاملاتی با نسبت ریسک به ریوارد مطلوب (معمولاً حداقل ۱:۱.۵ یا ۱:۲) هستند تا حتی با نرخ برد کمتر، در مجموع سودده باشند.

ریسک فری (Risk-Free)

ریسک فری، تکنیکی است که پس از ورود معامله به سود، حد ضرر را به نقطه ورود (یا کمی بالاتر/پایین تر از آن) منتقل می کند. با این کار، ریسک ضرر در معامله از بین می رود و حتی اگر قیمت برگردد، معامله حداقل با سود صفر یا سود جزئی بسته می شود.

تریلینگ استاپ (Trailing Stop)

تریلینگ استاپ، یک نوع حد ضرر متحرک است که با حرکت قیمت به نفع معامله گر، به صورت خودکار جابجا می شود و فاصله مشخصی را با قیمت حفظ می کند. هدف تریلینگ استاپ، قفل کردن سودهای در حال افزایش و در عین حال، دادن فضا به معامله برای کسب سود بیشتر است.

دراداون (Drawdown)

دراداون، حداکثر میزان کاهش سرمایه از بالاترین نقطه (اوج) تا پایین ترین نقطه (کف) در یک دوره زمانی مشخص است. این شاخص، سلامت و ریسک پذیری یک استراتژی معاملاتی یا عملکرد یک حساب را نشان می دهد. دراداون بالا به معنای ریسک زیاد و نوسانات شدید در حساب است.

هج (Hedge / Hedging)

هج یا پوشش ریسک، استراتژی است که با باز کردن یک پوزیشن معکوس در همان جفت ارز یا دارایی مرتبط، ریسک یک معامله باز را کاهش می دهد. هدف هجینگ، بیمه کردن پوزیشن اصلی در برابر نوسانات نامطلوب قیمت است، هرچند ممکن است به قیمت کاهش سود بالقوه تمام شود.

اصطلاحات مربوط به تحلیل بازار (تکنیکال و فاندامنتال)

برای موفقیت در بازار فارکس، دو روش اصلی تحلیل وجود دارد: تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال. هر دو روش ابزارها و اصطلاحات خاص خود را دارند که درک آن ها برای تصمیم گیری آگاهانه ضروری است.

تحلیل تکنیکال (Technical Analysis)

تحلیل تکنیکال، روشی است که با بررسی داده های قیمتی گذشته (نمودارها) و الگوهای حجمی، روند آینده قیمت را پیش بینی می کند. فرض اساسی تحلیل تکنیکال این است که تاریخ تکرار می شود و همه اطلاعات لازم در قیمت فعلی منعکس شده است. این تحلیل از ابزارهایی مانند خطوط روند، سطوح حمایت و مقاومت و اندیکاتورها استفاده می کند.

تحلیل فاندامنتال (Fundamental Analysis)

تحلیل فاندامنتال، به بررسی عوامل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی که بر ارزش یک ارز یا دارایی تأثیر می گذارند، می پردازد. این عوامل شامل نرخ بهره، نرخ تورم، تولید ناخالص داخلی (GDP)، آمار اشتغال، تصمیمات بانک مرکزی و رویدادهای ژئوپلیتیکی هستند. هدف تحلیل فاندامنتال، درک ارزش ذاتی یک ارز و پیش بینی حرکت بلندمدت آن بر اساس رویدادهای کلان اقتصادی است.

روند (Trend)

روند، به جهت کلی حرکت قیمت یک جفت ارز در یک دوره زمانی مشخص اشاره دارد. سه نوع روند اصلی وجود دارد:

• روند صعودی (Uptrend): مجموعه ای از سقف ها و کف های بالاتر.
• روند نزولی (Downtrend): مجموعه ای از سقف ها و کف های پایین تر.
• روند خنثی (Sideways/Range): حرکت قیمت در یک محدوده مشخص بدون جهت گیری واضح.

خط روند (Trend Line)

خط روند، خطی است که حداقل دو یا سه سقف (در روند نزولی) یا کف (در روند صعودی) را به یکدیگر متصل می کند و جهت و شیب روند را نشان می دهد. شکست خط روند می تواند نشانه تغییر احتمالی جهت بازار باشد.

حمایت (Support) و مقاومت (Resistance)

حمایت، سطحی از قیمت است که در آن، تقاضا (خرید) به اندازه ای قوی می شود که جلوی کاهش بیشتر قیمت را می گیرد و آن را به سمت بالا برمی گرداند.
مقاومت، سطحی از قیمت است که در آن، عرضه (فروش) به اندازه ای قوی می شود که جلوی افزایش بیشتر قیمت را می گیرد و آن را به سمت پایین می کشد. این سطوح معمولاً نقاط مهمی برای ورود یا خروج از معاملات هستند.

کندل استیک (Candlestick)

کندل استیک، نوعی نمودار قیمتی است که اطلاعات قیمت باز شدن، بسته شدن، بالاترین و پایین ترین قیمت را در یک بازه زمانی مشخص (تایم فریم) نمایش می دهد. هر کندل شامل یک بدنه (محدوده بین قیمت باز و بسته شدن) و سایه (محدوده بین بالاترین/پایین ترین قیمت و بدنه) است. الگوهای کندل استیک، سیگنال های مهمی برای معامله گران فراهم می کنند.

تایم فریم (Timeframe)

تایم فریم، به بازه زمانی اشاره دارد که هر کندل یا میله در نمودار نشان دهنده آن است (مثلاً یک دقیقه، ۱۵ دقیقه، یک ساعت، یک روز، یک هفته یا یک ماه). انتخاب تایم فریم مناسب به سبک معاملاتی معامله گر (اسکالپینگ، نوسان گیری، بلندمدت) بستگی دارد و تحلیل چند تایم فریمی برای تایید سیگنال ها رایج است.

پیوت (Pivot Points)

پیوت پوینت، نقاط قیمتی هستند که بر اساس قیمت های بالا، پایین و بسته شدن روز یا دوره قبل محاسبه می شوند و می توانند به عنوان سطوح حمایت و مقاومت بالقوه در نظر گرفته شوند. این نقاط برای پیش بینی نقاط بازگشتی احتمالی قیمت کاربرد دارند.

واگرایی (Divergence)

واگرایی، زمانی رخ می دهد که حرکت قیمت یک دارایی و حرکت یک اندیکاتور (مانند RSI یا MACD) با یکدیگر همخوانی ندارند. واگرایی می تواند سیگنالی قوی برای تغییر روند یا اصلاح قیمت باشد. دو نوع اصلی واگرایی وجود دارد: واگرایی معمولی (نشان دهنده برگشت روند) و واگرایی مخفی (نشان دهنده ادامه روند).

موج اصلاحی (Correction Wave) و ایمپالس (Impulse Wave)

در نظریه امواج الیوت، حرکت قیمت به دو نوع موج اصلی تقسیم می شود:

• موج اصلاحی: حرکت قیمتی در خلاف جهت روند اصلی است که معمولاً کوتاه تر و پیچیده تر از موج ایمپالس است.
• موج ایمپالس: حرکت قوی و پرشتاب قیمت در جهت روند اصلی است که معمولاً طولانی تر و واضح تر است.

امواج الیوت (Elliott Waves)

نظریه امواج الیوت، یک روش تحلیل تکنیکال است که حرکت قیمت را به صورت الگوهای تکرارشونده از موج ها (۵ موج در جهت روند و ۳ موج اصلاحی) تفسیر می کند. این نظریه به معامله گران کمک می کند تا ساختار بازار را درک کرده و نقاط احتمالی برگشت یا ادامه روند را شناسایی کنند.

گپ (Gap)

گپ، به فضای خالی در نمودار قیمت اشاره دارد که زمانی رخ می دهد که قیمت باز شدن یک کندل با قیمت بسته شدن کندل قبلی تفاوت چشمگیری داشته باشد و هیچ معامله ای بین این دو نقطه انجام نشده باشد. گپ ها معمولاً در زمان انتشار اخبار مهم، بازگشایی بازار پس از تعطیلی یا نوسانات شدید رخ می دهند.

لیکوئیدیتی (Liquidity – نقدینگی)

لیکوئیدیتی یا نقدینگی، به میزان سهولت تبدیل یک دارایی به پول نقد بدون تأثیر قابل توجه بر قیمت آن اشاره دارد. در بازار فارکس، نقدینگی بالا به معنای اجرای سریع سفارشات، اسپردهای کمتر و توانایی ورود و خروج آسان از معاملات است.

فیدینگ (Feeding)

فیدینگ، به فرآیند انتقال و اجرای سفارشات مشتریان از طریق بروکر به بازار بین بانکی یا تامین کنندگان نقدینگی اشاره دارد. کیفیت و سرعت این فرآیند، مستقیماً بر اسلیپیج و ریکوت تاثیر می گذارد.

ایچیموکو (Ichimoku Cloud)

ایچیموکو، یک اندیکاتور جامع تحلیل تکنیکال است که شامل چندین خط و یک ابر (کومو) است. این اندیکاتور سیگنال های روند، حمایت و مقاومت و مومنتوم را به صورت همزمان ارائه می دهد و برای شناسایی نقاط ورود و خروج کاربرد دارد.

سوپلای و دمند (Supply & Demand Zones – نواحی عرضه و تقاضا)

نواحی عرضه و تقاضا، محدوده هایی در نمودار قیمت هستند که در آن ها تعادل بین خریداران (تقاضا) و فروشندگان (عرضه) به شدت به هم می خورد. این نواحی می توانند به عنوان حمایت ها و مقاومت های قوی عمل کنند و نقاط بازگشتی مهمی را برای قیمت مشخص کنند.

کورولیشن (Correlation / همبستگی)

همبستگی، به میزان ارتباط و هم جهتی حرکت دو جفت ارز یا دارایی مختلف اشاره دارد. همبستگی می تواند مثبت (هم جهت حرکت می کنند)، منفی (در جهت مخالف حرکت می کنند) یا خنثی (رابطه ای با هم ندارند) باشد. درک همبستگی برای مدیریت ریسک و جلوگیری از پوزیشن های تکراری در سبد معاملاتی اهمیت دارد.

اصطلاحات مربوط به سفارش گذاری و اجرای معامله

درک صحیح انواع سفارشات و نحوه اجرای آن ها، از ضروریات معامله گری موفق در بازار فارکس است. انتخاب نوع سفارش مناسب می تواند تاثیر بسزایی در نتیجه معاملات شما داشته باشد.

اردر/سفارش (Order)

اردر یا سفارش، دستوری است که معامله گر برای خرید یا فروش یک جفت ارز به بروکر می دهد. این دستور می تواند شامل جزئیاتی مانند حجم، قیمت و زمان اجرای معامله باشد.

پوزیشن (Position)

پوزیشن، به یک معامله باز (چه خرید و چه فروش) در بازار اشاره دارد. تا زمانی که معامله باز است، سود و زیان آن به صورت شناور است و بر اکوئیتی حساب تأثیر می گذارد.

قیمت سفارش (Order Price)

قیمت سفارش، قیمتی است که معامله گر مایل است سفارش خود را در آن قیمت اجرا کند. این می تواند قیمت لحظه ای بازار باشد یا قیمتی مشخص برای آینده.

Instant Execution (اجرای فوری)

اجرای فوری، نوعی از سفارش است که در آن، معامله با قیمت لحظه ای و جاری بازار بلافاصله اجرا می شود. این روش برای ورود سریع به بازار مناسب است، اما در زمان نوسانات شدید ممکن است با اسلیپیج همراه باشد.

Pending Orders (معاملات شرطی/معلق)

معاملات شرطی، سفارشاتی هستند که معامله گر آن ها را از پیش با قیمتی مشخص تنظیم می کند و تنها زمانی فعال می شوند که قیمت بازار به آن سطح تعیین شده برسد. این نوع سفارش ها به معامله گران اجازه می دهند تا بدون نیاز به نظارت مداوم بازار، بر اساس تحلیل های خود وارد معامله شوند.

• Buy Limit: سفارش خرید در قیمتی پایین تر از قیمت فعلی بازار (اغلب در سطح حمایت).
• Sell Limit: سفارش فروش در قیمتی بالاتر از قیمت فعلی بازار (اغلب در سطح مقاومت).
• Buy Stop: سفارش خرید در قیمتی بالاتر از قیمت فعلی بازار (پس از شکست مقاومت).
• Sell Stop: سفارش فروش در قیمتی پایین تر از قیمت فعلی بازار (پس از شکست حمایت).

تریگر (Trigger)

تریگر، به نقطه یا شرط مشخصی اشاره دارد که باعث فعال شدن یک سفارش یا استراتژی معاملاتی می شود. این می تواند شکست یک سطح، رسیدن به یک قیمت خاص، یا فعال شدن یک اندیکاتور باشد.

فیل اور کیل (Fill or Kill / FOK)

فیل اور کیل، نوعی دستور اجرای سفارش است که به بروکر اعلام می کند سفارش باید بلافاصله و به طور کامل در قیمت مورد نظر اجرا شود، در غیر این صورت به طور کامل لغو شود. این دستور برای اطمینان از عدم اجرای جزئی یا با تأخیر سفارش در شرایط خاص بازار کاربرد دارد.

اصطلاحات عمومی و روانشناسی معامله گری

موفقیت در فارکس تنها به تحلیل تکنیکال و فاندامنتال محدود نمی شود؛ روانشناسی معامله گری و درک اصطلاحات عمومی بازار نیز نقش حیاتی دارند.

ترید (Trade) و تریدر (Trader)

• ترید: به هرگونه خرید و فروش دارایی مالی در بازارهای مالی با هدف کسب سود از نوسانات قیمت، ترید گفته می شود.
• تریدر: فردی که به فعالیت ترید و معامله گری در بازارهای مالی می پردازد، تریدر نامیده می شود.

تکنیکالیست/چارتیست (Technical Analyst/Chartist)

تکنیکالیست یا چارتیست، فردی است که برای تحلیل و پیش بینی حرکت قیمت، عمدتاً از نمودارهای قیمتی، الگوهای قیمتی، اندیکاتورها و ابزارهای تحلیل تکنیکال استفاده می کند.

بازار خرسی (Bear Market) و تله خرسی (Bear Trap)

• بازار خرسی: به بازاری که در آن قیمت ها در حال کاهش قابل توجه و مداوم هستند، بازار خرسی گفته می شود.
• تله خرسی: موقعیتی در بازار است که به نظر می رسد قیمت در حال کاهش است (یک روند نزولی کاذب)، اما در واقع این یک فریب است و قیمت به سرعت برمی گردد و افزایش می یابد، و معامله گرانی که به امید کاهش بیشتر فروخته اند را به دام می اندازد.

بازار گاوی (Bull Market) و تله گاوی (Bull Trap)

• بازار گاوی: به بازاری که در آن قیمت ها در حال افزایش قابل توجه و مداوم هستند، بازار گاوی گفته می شود.
• تله گاوی: موقعیتی در بازار است که به نظر می رسد قیمت در حال افزایش است (یک روند صعودی کاذب)، اما در واقع این یک فریب است و قیمت به سرعت برمی گردد و کاهش می یابد، و معامله گرانی که به امید افزایش بیشتر خریده اند را به دام می اندازد.

استراتژی معاملاتی (Trading Strategy)

استراتژی معاملاتی، مجموعه ای از قوانین، ابزارها و تکنیک های از پیش تعیین شده است که معامله گر برای ورود، مدیریت و خروج از معاملات به کار می برد. یک استراتژی موفق باید شامل نقاط ورود و خروج، حد ضرر و حد سود، و قوانین مدیریت حجم و ریسک باشد.

بک تست (Backtesting)

بک تست، فرآیند آزمایش یک استراتژی معاملاتی با استفاده از داده های قیمتی گذشته بازار است. این کار به معامله گران کمک می کند تا عملکرد احتمالی استراتژی خود را در شرایط واقعی بازار ارزیابی کرده و نقاط ضعف و قوت آن را شناسایی کنند.

لانگ ترم (Long Term) و شورت ترم (Short Term)

• لانگ ترم: به استراتژی ها و معاملاتی اطلاق می شود که برای دوره های زمانی طولانی (چند هفته تا چند ماه یا حتی سال) طراحی شده اند.
• شورت ترم: به استراتژی ها و معاملاتی اطلاق می شود که برای دوره های زمانی کوتاه (چند دقیقه تا چند روز) طراحی شده اند.

اسکالپ (Scalp/Scalping) و اسکالپر (Scalper)

• اسکالپ: نوعی استراتژی معاملاتی فوق کوتاه مدت است که در آن معامله گر به دنبال کسب سودهای کوچک از نوسانات بسیار جزئی قیمت (در حد چند پیپ) و با تعداد معاملات بالا است. این روش ریسک و فشار روانی بالایی دارد و برای مبتدیان توصیه نمی شود.
• اسکالپر: فردی که از استراتژی اسکالپ برای معامله گری استفاده می کند.

وال استریت (Wall Street)

وال استریت، نام خیابانی در شهر نیویورک است که مرکز بسیاری از نهادهای مالی مهم و بورس های بزرگ دنیا است. این نام به عنوان نمادی از بازارهای مالی جهانی و صنعت سرمایه گذاری به کار می رود.

Asset (دارایی)

دارایی، به هر آنچه که در حساب معاملاتی شما موجود است و ارزش مالی دارد، اطلاق می شود. در فارکس، این می تواند شامل موجودی نقدی حساب، سودهای شناور معاملات باز یا سایر ابزارهای مالی قابل معامله باشد.

سشن های معاملاتی (Trading Sessions)

سشن های معاملاتی، به ساعات فعالیت بازارهای اصلی مالی در نقاط مختلف جهان (مانند سشن لندن، نیویورک، توکیو و سیدنی) اشاره دارد. هم پوشانی این سشن ها (به ویژه لندن و نیویورک) معمولاً با افزایش حجم و نوسانات بازار همراه است.

سوئینگ تریدینگ (Swing Trading)

سوئینگ تریدینگ، یک سبک معاملاتی است که هدف آن کسب سود از نوسانات متوسط قیمت (سوئینگ ها) در طول چند روز یا چند هفته است. سوئینگ تریدرها معمولاً از تحلیل تکنیکال برای شناسایی نقاط ورود و خروج استفاده می کنند و معاملات خود را برای مدت زمان بیشتری نسبت به اسکالپرها باز نگه می دارند.

اصطلاحات مربوط به وضعیت حساب معاملاتی

آگاهی از وضعیت حساب معاملاتی، برای مدیریت صحیح سرمایه و جلوگیری از زیان های غیرمنتظره ضروری است. این بخش به تشریح اصطلاحات کلیدی مرتبط با وضعیت مالی حساب شما می پردازد.

بالانس (Balance)

بالانس، مجموع موجودی حساب معاملاتی شما است که شامل سرمایه اولیه به علاوه سود یا منهای ضررهای معاملات بسته شده است. این عدد، موجودی خالص حساب شما بدون در نظر گرفتن سود یا ضرر معاملات باز را نشان می دهد.

اکوئیتی (Equity)

اکوئیتی، ارزش لحظه ای کل حساب معاملاتی شما است که شامل بالانس حساب به علاوه یا منهای سود و زیان شناور (باز) معاملات فعلی می شود. اکوئیتی میزان واقعی سرمایه شما در هر لحظه است و نوسانات آن بسیار مهم است، زیرا نشان دهنده توانایی حساب برای تحمل ضررهای بیشتر یا باز کردن معاملات جدید است.

مارجین (Margin)

مارجین، بخشی از سرمایه شما است که توسط بروکر به عنوان وثیقه برای باز نگه داشتن یک معامله بلوکه می شود. این مبلغ، سپرده اولیه برای پوشش ریسک احتمالی زیان در معامله است و با توجه به حجم معامله و اهرم انتخابی محاسبه می شود. مارجین بلوکه شده، تا زمانی که معامله باز است، قابل استفاده نیست.

فری مارجین (Free Margin)

فری مارجین، مقدار سرمایه موجود در حساب شماست که هنوز بلوکه نشده و برای باز کردن معاملات جدید یا تحمل ضررهای بیشتر در معاملات باز، در دسترس است. این مقدار، از تفاضل اکوئیتی و مارجین مصرف شده (مارجین بلوکه شده) به دست می آید.

مارجین لول (Margin Level)

مارجین لول، نسبت اکوئیتی به مارجین مصرف شده (بلوکه شده) است که به صورت درصد بیان می شود (مارجین لول = (اکوئیتی / مارجین) × ۱۰۰). این درصد نشان دهنده سلامت حساب شماست. هرچه مارجین لول بالاتر باشد، حساب شما وضعیت بهتری دارد و توانایی بیشتری برای تحمل نوسانات منفی دارد.

کال مارجین (Margin Call)

کال مارجین، هشداری است که بروکر به معامله گر می دهد، زمانی که مارجین لول حساب به سطح مشخصی (معمولاً پایین) کاهش یابد. این هشدار نشان می دهد که سرمایه شما در حال کاهش است و برای جلوگیری از بسته شدن خودکار معاملات، باید پول به حساب واریز کنید یا حجم معاملات باز خود را کاهش دهید.

استاپ اوت لول (Stop Out Level)

استاپ اوت لول، سطحی از مارجین لول است که در آن، بروکر به صورت خودکار شروع به بستن معاملات باز شما (معمولاً از پرسودترین یا پرضررترین) می کند تا از زیان بیشتر حساب و بروکر جلوگیری کند. این اقدام زمانی رخ می دهد که موجودی حساب شما به حدی کاهش یابد که دیگر برای پوشش مارجین معاملات باز کافی نباشد. استاپ اوت، نقطه نهایی مدیریت ریسک از سوی بروکر است.

فارکس بازاری پیچیده و در عین حال پربازده است که برای موفقیت در آن، درک عمیق اصطلاحات و مفاهیم بنیادین ضروری است. از مفاهیم پایه مانند پیپ و لات تا اصطلاحات پیشرفته تر مرتبط با انواع بروکرها، مدیریت ریسک، تحلیل های تکنیکال و فاندامنتال، هر یک نقش حیاتی در تصمیم گیری های معاملاتی شما ایفا می کنند.

تسلط بر این اصطلاحات فارکس، نه تنها به شما کمک می کند تا با اعتماد به نفس بیشتری در بازار حرکت کنید، بلکه توانایی شما را در تحلیل دقیق تر شرایط، مدیریت هوشمندانه تر ریسک ها و در نهایت، دستیابی به یک رویکرد حرفه ای و سودآور در معامله گری افزایش می دهد. یادگیری این مفاهیم اولین قدم در مسیر تبدیل شدن به یک معامله گر موفق و کاهش خطاهای رایج است.

برای تعمیق این دانش و کسب تجربه عملی، می توانید از دوره های آموزشی تخصصی که توسط آکادمی های معتبر ارائه می شوند، بهره مند شوید. این دوره ها با ارائه سرفصل های جامع و پشتیبانی مداوم، مسیر شما را برای معامله گری حرفه ای هموار می سازند و به شما کمک می کنند تا مهارت های لازم برای موفقیت در بازار پرچالش فارکس را کسب کنید.